ali is typing...



بهتره اول خودم رو معرفی کنم من علی چهره هستم یه پشت کنکوری توی رشته تجربی .

بریم سراغ اصل مطلب که چرا این وبلاگ رو باز کردم و کلا کی من رو به ذوق نوشتن وادار کرد برای این که این رو بدونید باید به هفت سال قبل برگردیم درست زمانی که من کلاس ششم بودم و یه همکلاسی داشتم به اسم بنیامین بیضایی اون همیشه مرتب و  درس خون بود و هیچ وقت از سر زبون معلممون اقای جعفری نمیفتاد تا تاین که بنیامین عزیز از تیز هوشان قبول شد و من  قبول نشدم 7سال گذشت و من دو باره بنیامین رو دیدم اون حالا یه بلاگ خوب هم داره که من رو به ذوق نوشتن وادار کرده میدونم که مثل بنیامین نمیتونم باشم ولی خیلی دوست دارم که مثل بنیامین یه وبلاگ داشته باشم به نظرم حس خوبی داره .

بنیامین الان دانشجوی  دانشگاه تهرانه رتبه 65 کنکور سراسری 1398 شده ادرس بلاگ بنیامین رو مینویسم  یه سر بهش بزنید خیلی عالیه.

برای دیدن وبلاگ بنیامین عزیز اینجا کلیک کنید.

بیشتر از این سرتون رو درد نمیارم امید وارم بامن و بنیامین و یه عالمه اتفاق خوب که قراره بیفته همراه باشید


در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم کرد ، رنگ آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم هست.

درشگفتم که سلام آغاز هر دیدار است
ولی در نماز پایان است، شاید این بدان معناس که پایان نماز آغاز دیدار است


خدایا بفهمانم که بی تو چه میشوم اما نشانم نده!!!
خدایا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد

ﻔـﺶِ ﻮﺩﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﺎ ﺑﺮﺩ . ﻮﺩ ﺭﻭ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ : ﺩﺭﺎ ﺩﺯﺩ
آنطرﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩ ﻪ ﺻﺪ ﺧﻮﺑ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ
ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﺎ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ
ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ
ﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ
ﻣﻮﺟ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ.
ﺩﺭﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﻔﺖ : "ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﺮﻣﺨﻮﺍﻫ ﺩﺭﺎ ﺑﺎﺷ".

بر آنچه گذشت, آنچه شکست, آنچه نشد. حسرت نخور ؛زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد .

همه ی این ها از دکتر علی شریعتیه

امید وارم لذت برده باشید



پزشک عمومیه و داره برای امتحان تخصص میخونه.توی یکی از عکساش روی مهرش نوشته بود پزشک خانواده مرکز بهداشت قصر شیرین! پس اهل کرمانشاهه.
وقتی چالش قرآن رو بخاطر مشارکت کم اعضا کنسل کردم توی تلگرام بهم پیام داد و دقیقا این جمله رو بهم گفت: چه حیف شد، من هرشب میذاشتم صوتش با صدای باند پخش بشه و فضا رو پاکسازی کنه!»
چند بار جمله اش رو خوندم.پاکسازی فضا

ادامه مطلب


روزهای آخر بهمن را نشستم و قبل از تصمیم گیری برای سال جدید به اشتباهات سال گذشته ام فکر کردم.از بین اشتباهات بزرگ و کوچکی که یادآوریشان کامم را تلخ کرد،یکی را انتخاب کردم تا با شما به اشتراک بگذارم.چرا؟چون حدس میزنم اشتباه خیلی از ساکنین اینستاگرام باشد!
برای من تاوان این اشتباه از دست دادن بخش زیادی از دارایی ام بود!
مهمترین و گران ترین دارایی ام یعنی عمر محدودم که کاش میشد بدانم چند روز و ساعت و ثانیه از آن باقی مانده،آن وقت شاید کمی به آن حریص تر میشدم و صرف کارهای الکی و بی ارزش نمیکردمش!
مثال میزنم تا عمیق تر درک کنید!
گاهی اوقات،کاری که ما با وقت و عمرمان میکنیم مثل این است که همه چند میلیون پس اندازمان را مثلا آدامس بخریم!مسخره است نه؟
حالا ارزش چند میلیون پول کجا و ارزش چند میلیون ثانیه کجا!اصلا قابل مقایسه هست؟
چقدر کامم تلخ تر شد از نوشتن حقیقتی که تا بحال فقط توی مغزم میچرخید و حالا روی کاغذ و جلوی چشمم میبینمش!
با کش دادن مقدمه، بیشتر از این وقت» تان را نمیگیرم
(تا اینجایش لازم بود تا متوجه اهمیت موضوع باشید!)
آن اشتباه بزرگ و جبران نشدنی چیزی نیست جز بالا و پائین کردن صفحات آدم های جورواجور در اینستاگرام!
صبر کنید و تا آخرش بخوانید.
نمی‌گویم همه،اما اکثر ما دقایق (و شاید ساعات) زیادی از روز را صرف نگاه کردن به تصاویر رنگارنگ صدها آدمی میکنیم که اصلا نمیشناسیمشان!
صدها» و نمیشناسیمشان» را با تاکید بخوانید!
صدها عکس و فیلم و لایو و استوری که روزانه در اینستاگرام میبینیم، غیر از برداشت بی وقفه از موجودی بانک زمان»،متاسفانه ایرادات دیگری هم دارد!

ادامه مطلب


هفتم پدر بزرگم، همه بهم گفتن: غصه نخوریا، مرد باش! باید از این به بعد تو مواظب مامانجونت باشی» چندین ساله غُصّه نخوردم، چندین ساله مَردَم تا دیشب. نصفِ شب که پا شدم آب بخورم، دیدم نشستی روی مبل و پاهات رو دراز کردی. گفتم: چی شده؟ چرا نخوابیدی؟»
گفتی: از شدت زانو درد خوابم نمیبره!» یه غم به بزرگی کلّ اون چند سال، یه جا، نشست توی دلم.
هفته‌ی قبلش که برده بودمت پیش دکتر، گفته بود: غضروفای مفصل زانوهات از بین رفته. نباید از پله بالا پایین بری. نباید بیشتر از ده دقیقه مداوم راه بری.»
پدربزرگم خدابیامرز تا زنده بود مدام بهم می‌گفت: پسر! یه بار برای همیشه بشین با خودت خلوت کن ببین می‌خوای توی زندگیت چی بشی!»
تا ده سالگی فکر می‌کردم می‌خوام خلبان بشم. بزرگتر که شدم فکر کردم بهتره دکتر بشم.اون‌روز، ولی بعد از حرفای دکتر، تازه فهمیدم بیشتر از همه می‌خوام غضروف بشم، برم توی زانوهات که شبا آروم بخوابی. که بازم بتونی بیای خونمون از پله‌ها بیای بالا و خودتو برسونی تو اتاقم و بهم شیرنی که از مسجد اوردی رو بدی .
یه بار حمید بهم گفت: غمگین‌ترین آهنگی که تا حالا شنیدی چی بوده؟»
یاد تو افتادم. گفتم: صدای ترق توروق زانوهای مامانجون! تا حالا وقتی از پله‌ها بالا پایین میره به آهنگ زانوهاش گوش دادی؟»
بعضی وقتا با خودم میگم: پیر نشو مامانجون، پیر نشو. هیچ‌کس برام مادر بزرگ نمیشه!»
 



 

 


چند وقت قبل در حال خواندن کامنت های یکی از پست هایم بودم که یکهو اینستاگرام بسته شد و خطایی با عنوان instagram has stopped روی صفحه نمایان شد.
زیر این پیام خطا دو تا گزینه بود.سمت راستی report یا همان گزارش دادن» بود و‌خب گزینه سمت چپی طبق معمول نقطه مقابلش یا همان don't send.
این اولین بار بود که اینستاگرام همچین خطایی میکرد.دلم نیامد چُغُلی اش را بکنم.احساس نمک نشناس بودن بهم میداد.دیدم انسان که عقل و فهم دارد هرروز به تعداد موهای سرش خطا میکند دیگر از یک نرم افزار بی شعور چه توقعی میشود داشت.بعد به این فکر کردم که ما ادم ها چه کم صبریم؛ وگرنه هیچ مردی به تازه عروس کم تجربه اش وقتی که غذایش سوخت نمیگفت حواست کجاست».و هیچ دختری به همسرش وقتی که در حال رانندگی در یک شهر غریب ادرس را گم میکند نمیگفت گیج!».هیچ مادری وقتی کودک خردسالش خودش را خیس کرد او را کتک نمیزد؛ آنهم وقتی که هنوز کنترل ادرارش را بطور کامل یاد نگرفته!
هیچ استادی غرور دانشجوی دختر ترم یکی اش را جلوی پسرهای منتظرِ سوژه خرد نمیکرد!
اگر صبور بودیم بجای حواست کجاست» و گیج» و خنگ» و تو‌عالم هپروتی» و دست و پا چلفتی» و . میگفتیم فدای سرت،کم کم یاد میگیری»
اینطوری غرور و اعتماد بنفس و شخصیت هیچ کس،سر هیچ و پوچ خرد نمیشد.
خلاصه بعد از آن شب دیگر هیچوقت چنین خطایی از اینستاگرام سر نزد و من خیلی خوشحالم که بهش فرصت دادم خودش را آپدیت و ایراداتش را ذره ذره رفع کند!
ضمنا اینستاگرام جان!بی شعور فقط برای آدم ها فحش است.
تو شعور نداری،نباید هم داشته باشی!
ما دُم نداریم،نباید هم داشته باشیم!
پس بی شعور برای تو فحش نیست.بی دُم هم برای ما.


 

مرگ.
آغازگر حیاتی جدید
ترس از بین رفتن جسم
سرنوشتی اجتناب ناپذیر است،
همه ما با قدرت در این زندگی میجنگیم
با اینکه به پایان ایمان داریم.
سعی در گذراندن این دوران کوتاه به خوشی داریم
با این که میدانیم فانی است
اما شک ندارم دنیای دیگر خیلی جالب است.
گویی ورژن انسان اپدیت میشود
بُعد زمان و مکان از بین میرود و جهانی به مراتب بزرگتر.
انگار که از رحم به کره زمین
انگار که از قطره به دریا
اینجا خیلی کوتاه است
به زیبایی اش دل نبند
منزلگاه جای دیگری است.
اینجا فقط محل گذر است
گذر از اسارت تن، از اسارت خاک!
خاک به هیچ کس وفا نمیکند
مرغ باغ ملکوتم
نی ام از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند
از بدنم
با اشک هایی سرریز از اسارت پلک

 


 

بسم الله الرحمن الرحیم

کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرَةً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرینَ

خوشا انان که دایم در نمازند

 

دارم فکر میکنم که قران چقدر ایه های خوبی داره و چقدر به ادم انرژی میده و چقدر ادم های کم لطفی هستیم که خیلی کم استفاده میکنیم از قران و نماز.

البته  انتقاد زیادی دارم برای سیستم اموزشی دینی در مدارس و خانواده هامون به قول استاد پناهیان : (خدایا به خواطر تمام بی نماز ها نماز خون ها رو ببخش ) بله دقیقا درسته 

اولین قدم و هدف از نماز خوندن رو خوندن به روش درست و مودبانه است 0

نباید نماز  تاجرانه بخونیم ، نماز تاجرانه نمازیه که از اول نماز به فکر دردا و مشکلاتمونیم و فقط میگیم خدا بده بده بده حل کن مشکلمو حل کن درست کن. (قانونش اینه که کفشتون رو در بیارید)وقتی مشرف میشید حرم امام رضا اگه کفشتون رو ندید به کفش داری همش به فکر این هستید که کفشتون رو گم نکنید بله کفش استعاره از مشکلاته اما اینجا کفشدار خداس مشکلاتت رو قبل نماز بده به کفش داری و فقط نماز بخون.

از دوستایی که یو گا رفتند پرسیدم خیلی عجیبه شباهت برخی از حرکات یوگا با حرکات نماز و این نشون امیده ارامش بخش هم هست .

به یه تعریف دیگه  ما باید سرباز باشیم اما منظور از سرباز بودن چیه؟

شما فکر کنید برید سربازی و عمو یا دایی تون قرمانده شما باشه درسته که تو خونه و خونواده با هم بگو بخند دارید اما اگه تو پادگان احترام نظامی بهش نکنید (پانکوبید ) اضافه خدمت میخورید .

اما سوال اینجاست که چرا اضافه خدمت بهتون میزنه ؟؟؟؟

چون براش مهمه که اطاعت از دستور فرمانده رو یاد بگیری تا اگه یه روزی جنگ شد فقط تابع دستورات اون باشی و حاضر باشی جونت رو هم بدی تو این راه

 

*در اخر امان مردمانی بر علیه دین می ایستند که از دوسداران اهل بیت اند 

*همه ما از شهادت سردار سلیمانی ناراحت شدیم اما حیف فقط ناراحت شدیم به قولها شهدا گریه کن نمیخواهند ره رو میخواهند ، در شهادت بسته نشده راهش هم مشخصه تابلو هم داره اما چرا شهید کم شده ؟ کاش درس قران ودینی فرا تر از درس و امتحان و کنکور بود 

نماز و پولدار شدن

سخنرانی چگونه نماز خوب بخوانیم استاد پناهیان

پیج اینیستای من


سلام سحر بخیر خوابین یا بیدار؟
آماده شنیدن قصه هستین؟


ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺩ ﻧﻤﺎﺯ ﻔﺘﻢ:
ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩﻫﺎ، ﺩﺧﺘﺮﺧﺎﻧﻢﻫﺎ،از ﺷﺮﻦﺗﺮﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﺪ، ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﻨﻮﺴﺪ. 

ﺩﺧﺘﺮ ﺎﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺖ، ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺑُﻬﺘﻤﺎﻥ ﺯﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﺎﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ، ﻣﺎ رﺶﺳﻔﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺮﻧﺶ ﻭﺍﺩﺍﺷﺖ. 

نوﺷﺖ ﻪ ﺷﺮﻦﺗﺮﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺍﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺭﻓﺘﻢ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﺪﻡ ﺧﻮﺭﺷﺪ ﺩﺍﺭﺩ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﻨﺪ.

ﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ، ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻢ ﻔﺘﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ.

بابام ﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﻪ ﺍﻨﺠﺎ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﻥ، نمی شود.

ﻔتم: ﺑﺮﻭﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻮﻢ ﻧﻪﺩﺍﺭ، پدﺭ ﻔﺖ: ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﻧﻪ ﻧﻤﺩﺍﺭﺩ.

ﻔﺘﻢ: ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﺶ ﻣﻨﻢ. 
بابام ﻔﺖ: ﻧﻪ ﻧﻤﺩﺍﺭﺩ. 
ﻔﺘﻢ: ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻮ. 
بابام ﻔﺖ: ﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﻧﻪ ﻧﻤﺩﺍﺭﺩ، ﺑﻨﺸﻦ. ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪﺍً ﻗﻀﺎ ﻣﻨ. 

دیدم ﺧﻮﺭﺷﺪ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻔتم ﺑﺎﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻨﻢ، ﺪﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧ ﺷﺪ.

ﺍﻣﺎ ﻔتم: پدﺭ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ ﺗﺼﻤﻢ ﺑﺮﻡ.

ﻣﻔﺖ ﺳﺎ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺯ ﺳﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﺮﺩ، ﺷﺸﻪ ﺁﺏ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ . ﺯﺮِ ﺻﻨﺪﻟ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﻢ ﺳﻄﻞ ﺑﻮﺩ، ﺁﻥ ﺳﻄﻞ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺮﻭﻥ . ﺩﺳﺖِ ﻮﻮﻟﻮ، ﺷﺸﻪ ﻮﻮﻟﻮ، ﺳﻄﻞ ﻮﻮﻟﻮ . ﺷﺮﻭﻉ ﺮﺩ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻭﺿﻮ ﺮﻓﺖ .

ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﻮﺪ: "ﺴﺎﻧ ﻪ ﺑﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﺖ ﻨﻨﺪ ﻣﻬﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎ ﻣﺬﺍﺭﻢ ﺑﻪ ﺷﺮﻃ ﻪ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،" ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎ ﻨﺪ، ﺷﺮﻦﺎﺭ کنید ، 

ﺷﺎﺮﺩ ﺷﻮﻓﺮ ﻧﺎﻩ ﺮﺩ ﻭ ﺩﺪ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﺿﻮ ﻣﺮﺩ،

ﺮﺳﺪ : ﺩﺧﺘﺮ ﻪ ﻣﻨ؟

ﻔت : ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﻭﺿﻮ ﻣﺮﻡ، ﻭﻟ ﺳﻌ ﻣﻨﻢ ﺁﺏ ﺑﻪ ﻛﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻧﺪ . ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﻣﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻭ ﺻﻨﺪﻟ، ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ . 

ﺷﺎﺮﺩ ﺷﻮﻓﺮ ﻛﻤ ﻧﺎﻫﺶ ﺮﺩ ﻭ ﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻔﺖ .

ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻔﺖ : ﻋﺒﺎﺱ ﺁﻗﺎ، ﺑﺒﻦ ﺍﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﺿﻮ ﻣﺮﺩ .
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻫﻤﻦﻃﻮﺭ ﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﺩﺪ، ﺩﺭ ﺁﻨﻪ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻣﺩﺪ. ﻣﺪﺍﻡ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﺩﺪ، ﺁﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﺩﺪ، ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﺩﺪ، ﺁﻨﻪ ﺭﺍ ﻣﺩﺪ.ﻣﻬﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻧﺸﺴﺖ. 

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻔﺖ : ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺰﺰﻡ، ﻣﺧﻮﺍﻫ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧ؟ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ، ﻣﻦ ﻣﺍﺴﺘﻢ.

ﻣﺎﺷﻦ ﺭﺍ ﺸﺪ ﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﻔﺖ: ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮﻡ، ﺁﻓﺮﻦ .

ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻔﺖ: ﻭﻗﺘ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺍﺴﺘﺎﺩ، ﻣﻦ ﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ.

ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺳﻫﺎ ﻧﺎﻫﺶ ﺮﺩﻧﺪ . ﻜ ﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ، ﺩﺮ ﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻡ. 

ﺷﺨﺺ ﺩﺮ ﻫﻢ ﻔﺖ: ﺑﺒﻨﺪ ﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻫﻤﺘ ﺍﺳﺖ، ﻪ ﻏﺮﺗ، ﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩﺍ، ﻪ ﺻﻼﺑﺘ، ﺁﻓﺮﻦ، ﻫﻤﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﻣﺖ، ﺣﺠﺖ ﺍﺳﺖ. ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻔﺖ: ﺍﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺮﺩ، ﻣﺎﺷﻦ ﺍﺴﺘﺎﺩ.

ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﺍﺴﺘﺎﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ .

ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻔﺖ: ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺩﺪﻡ ﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻋﺪﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﺧﻮﺍﻧﻨﺪ . 
می ﻔﺖ: ﺷﺮﻦﺗﺮﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﻦ ﺑﻮﺩ ﻪ ﺩﺪﻡ.

سؤال : 
آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد که فرمان داده نماز بخوانیم و رو به کعبه بایستیم؟ 

پاسخ: 
اگر همۀ مردم رو به خورشید خانه بسازند چیزى به خورشید اضافه نمى‌شود.

و اگر همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزى از خورشید کم نمى‌شود. خورشید نیازى به مردم ندارد که رو به او کنند، 

این مردم هستند که براى دریافت نور و گرما باید خانه‌هاى خود را رو به خورشید بسازند. 

خداوند به عباداتِ مردم نیازى ندارد که فرمان داده نماز بخوانند.

این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهى برخوردار مى‌شوند و رشد مى‌کنند. 

خداوند متعال در قرآن مى‌فرماید: 
اگر همۀ مردم کافر شوند، 
ذرّه‌اى در خداوند اثر ندارد، 
زیرا او از همۀ انسان‌ها بى‌نیاز است. 
اِن تکفروا انتم و مَن فى الارض جیمعاً فانّ اللّه لغنىٌّ حمید»

گوینده:حاج آقا قرائتی

ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج


همیشه کسی را برای دوست داشتن انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که مجبور نباشی برای اینکه توی قلبش جابگیری ، بارها و بارها خودت را کوچیک کنی ."آل پاچینو"(شما ارزشمندین یادتون باشه!) بعضی آدما میان تو زندگیمون که شاید دور باشن خیلیی دور ولی اونقد صاف و روانن که ما خودمون متوجه نمیشیم چجوری اومده و رسیده تو قلب ما و اون وسط برای خودش جا باز کرده، حرف تورو میفهمه، مراقبه مبادا ناراحت بشی، وقتی میفهمه ناراحتی دنبال راهیه برا خوشحال کردنت، تورو "همونطور که هستی" جذاب میدونه، وقتشو برات خالی میکنه نه اینکه تو وقتای آزادیش بیاد سراغت، به حرفات گوش میده و با صبوری زیاد تک تک پیام هاتو پاسخ میده و.
اینجور آدمها با سکوت میان ولی با صبوری و محبتشون یه خونه سنگیه ضد زله وسط قلبت برای خودشون میسازن و موندنی میشن!
اینا همیشه هرچقدرم ازت دور باشن باز مث یه جمله ی حک شده پشت پلکن که با هربار پلک زدن احساسشون میکنی.
مراقب اینجورم آدمای نایاب زندگیمون باشیم
دوستای قشنگم سلام
براتون آرزوی سلامتی و حالِ دلِ خوب دارم
میدونم بازم طولانی نوشتمولی خب حرف دلم بود به آدمای زندگیم که اگه خوندن بدونن من چقدر دوسشون دارم
دوستتون دارم

19اردیبهشت99
"بامداد"


 


چند روزه دارم به این فکر میکنم که
ماها چقدر اشتباه میکنیم ؟!
قبول داریمشون ؟!
جبران میکنیم یا نه ؟!
در مورد خودم اگه بخوام بگم ،
 آره من خیلیییییی اشتباه میکنم متاسفانه 
ولی جالب اینه که نود و نه و نود ونه صدم
 درصدش غیرعمدیه ! فرض کن ! 
من ندونسته اشتباه میکنم ؛
من ندونسته دل کسی رو میشم ؛
من ندونسته . خب بعدش ؟!
وقتی که شبا میخوام سرمو بزارم روی بالشت ،
هزاربار خودمو میبرم به دادگاه ذهنم ؛
هزاربار خودمو مواخذه میکنم ؛
هزاربار خودمو سرزنش میکنم .
حتی بعضی وقتا تا صبح خوابم نمیبره ؛
که نکنه حق کسی رو ضایع کردم .
و میدونین بعدش چیکار میکنم ؟!
بجای اینکه بشینم و غصه بخورم ،
معذرت خواهی میکنم .سعی میکنم جبران کنم .
در حد توانم . و بعد .
کنارش میمونم تا منو ببخشه .
اون لکه سیاه تو دلش بزرگتر نشه .
اینایی که گفتم راه و رسم معذرت خواهیه
بشینیم خودمونو مواخذه کنیم نه ؟
اگه حقی رو ضایع کردیم ، جبران کنیم .
پ.ن : ی روز سر ی کار معین،
بیش از حد واکنش نشون دادم .نگاهم کرد .
هیچی نگفت.بعد از معذرت خواهی ،
این تنها راهی بود که میتونستم از دلش دربیا براش خوراکی خریدم

خودشم مثل دوستش شیکموعه

 


 

می دونید که چقدر شیفته ی فلسفی کردن اتفاقات ام
داشتم یه تحلیل می خوندم از اوضاع بورس و عجیب منو یاد جایگاه آدم ها انداخت
.
خلاصشو بخوام بگم می گفت گاها اتفاقات کوتاه مدت ممکنه از روی احساسات کمی بهت سود برسونن ، اما گذر زمان همه چیز رو مشخص می کنه
تحلیل طولانی و عمیقی بود
.
یاد تمام کسایی افتادم که تنها هنرشون ازدواج کردن بوده و به واسطه ی همون صدها هزار فالوور دارن (منظورم رو می دونید)
تو دلم گفتم زمان همه چیز رو مشخص می کنه
دیر یا زود آدم ها می فهمن دنبال چی باشن
.
من به گذر زمان معتقدم
معتقدم زمان جایگاه واقعی آدم ها رو بهشون تقدیم می کنه
معتقدم مهم نیست الان چقدر بالایی یا پایین ، مهم اینه که در طول زمان جایگاهت چقدر تغییر می کنه
.
دیروز به نون گفتم ابتذال مخاطب بیشتری داره
و وای که چقدر به این حرف ایمان دارم
اما همون قدر هم می دونم که مخاطب باید آروم آروم آگاه بشه
نه اجبار نیازه ، نه تنبیه ، که هر دو نتیجه ی عکس می دن
.
وقتی محتوای خوب به اندازه ی محتوای مبتذل در دسترس باشه ، با خودش آگاهی میاره
.
زیاد حرف زدم
نظر شما چیه؟!
چطور میشه جلوی ابتذال رو گرفت؟!


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها